[=عشق رنگی پارت ۵=]
جیمینم تموم شد میخاستم که برم یدفعه جیمین دستمو گرفت و گفت وایسا منم که قلبم اومده بود جای مخم ،مخم اومده بود جای قلبم واییی خدااا ایییی قلبم الان مثلا من چرا اینطوری میکنم؟!😐 دلیلش چیه😐؟! وجی: خلی بیش از حد و خری بیش از اندازع دلیلشه مگسم .من: نمیشه تو ی بار با اجازه بیایی هوم؟ بی پدر و مادر و بی خانواده ... مامانت ادبت نکرده هاااا؟ چرا اجازه نمیگیری ؟😒 بعدشم خلی بیش از حد و خری بیش از اندازع ی معن میده ن چن معن بیش از حد و بیش از اندازع ی معن داره😐 بعدش تو خودت تو خریتی و خلیتی پایه ایی حالا اومدی ب مح میگی؟! 😒 چیزی زدی وجی عنتره؟ 😐 چیکارت کردن هااا؟! 😐 ب مح بگو برم نبرد باهاشون .وجی : گوه خوردم اصن مح غلط میکنم بی اجازع میام هر وق اومدم زنگ میزنم ... من: افرین حالا برو گرتو گم کن چسمغز وجی : چشم مح رفتم محو شم .من: ایشالله بری محو شی یجوری بر نگردی واس همیشه.جیمین: تینا؟ من: هااا چیه؟! چرا اسممو صدا زدی زشت نیست ت ی مردی الن باید زن و بچه داشته باشی میای اسممو صدا میزنی؟! 😐 کارت ؟ جیمین: بخورتم .من: سگ نیستم تا بخورمت و اشغال خورم نیسم😒گفتم بت بگم جیمین: باش وله کن میگم یکم ماتیک بزن ب این جا کم رنگه. من: اخ اگ بزنم شبیه جنیفر لوپز میشی .یعن شبیه زناا میشی😂😐 جیمین: کوفت😒باش مح رفتم.من: ی جوری بری با سر و کله ی شکسته برگردی 😂😐💔 جیمین: باش ولی سالم برمیگردم گوجه ایرانی😐(میگم گوجه ایرانی داریم؟ فرق دارع؟😐) من: عااا جیمین وایسا که یدفعه.....
تا پارت بعد بدرود 😐
تا پارت بعد بدرود 😐
۳۱.۴k
۳۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.